می خواستم برایت هدیه ای بفرستم نسیم گفت مرا بفرست تا موهایش را نوازش کنم باران گفت مرا بفرست تا صورتش را بشویم و اشکهایش را پاک کنم ناگهان قلبم گفت مرا بفرست نا دوستش داشته باشم و تو همه وجودم شدی
سوختم باران بزن شاید تو خاموشم کنی / شاید امشب سوزش این زخم ها را کم کنی آه باران من سراپای وجودم آتش است / پس بزن باران بزن شاید تو خاموشم کنی
آسمان را قسمت کردند:.....تکه ای برای برکه.....تکه ای برای رود....تکه ای برای دریا دلم را قسمت کردند:..........تکه ای برای تو....تکه ای برای تو......تکه ای برای تو
سکوت جوابی غیرقابل پاسخ است
|